بازاریابی، فروش، مذاکره



ما سه تا لایه در مذاکره داریم. منطق، هویت و احساس. 

نکته مهم اینه که اگه می خواین از مذاکره نتیجه خوبی بگیرین اول از لایه هویت و احساس وارد بشین. یعنی همون اول نگین خب بریم سر اصل مطلب. اول از خودتون بگین و خودتونو جا بندازین تا اعتماد رو بگیرن.

بهترین هدیه شما به دیگران در مذاکره، اصل حضورتونه. 

قبل از مذاکره(آمادگی): زله امریست طبیعی، اگر آماده نباشید، امریست غیر طبیعی. یعنی قبل هرچیزی آماده باشین. توی مذاکره که میرین، کاتالوگ داشته باشین، فیلم کوتاهی داشته باشین. یعنی قبل مذاکره آماده باشین. بهش فکر کرده باشین.


قبل از مذاکره(شناخت افراد): کافیه یه سرچ به فضای مجازی افراد بزنین. یه سرچ به پروفایل آدما بزنین. علاقه مندی هاشو دربیارین. توی مذاکره استفاده کنین. یعنی سعی کنید اون آدم رو فقط بفهمید. بعد کامنتهارو هم حتما بخونید. حواستون باشه. انقدر مهمهمثلا اگه تو برگزاری مجالس هستین، مشتری رو ازقبل درآوردی که عشق سفرهای خارجیه. بهش توی مذاکره پیشنهادهای تزئین ایتالیایی بدین، شیرینی های ترکیه رو بدین و غیره. دغدغه های آدما تو دنیای مجازیشونه. کسی که بچشو دوست داشته باشه عکس بچشو بیشتر میذاره. پروفایل یه سری افراد رو نگاه کنین. طرف عکس خودش کوچیکه ها ولی عکس دفترش پشتش بزرگه. این آدم عشق قدرته.


قبل از مذاکره(هدف گذاری): یعنی اگه مشتری قوی بود اگه سودی هم نکردین، کارو قبول کنید. فروش رو انجام بدین. قراردادو بنویسین. بعدا نتیجه میده حتما قبل از مذاکره(سناریو نویسی): وما تو هر جلسه خرید و فروش انجام ندین. تیمی که جلو برید خیلی عالیه. یعنی باهم هماهنگ باشین، هوای همو داشته باشین. مثلا به تیمتون بگین هرجا من کم آوردم فلانی توحرف بزن. خودکارمو برداشتم بدون باید این کارو کنی. ساعتمو نگاه کردم یعنی وقت کمه. و اینا میشه سناریو نویسی. 


.

یه تکنیک داریم توی فروش و مذاکره به نام مرگ بر آمریکا.

رفرنس هم نداره.

دیدین تو خیابون زیاد داد میزنن مرگ بر آمریکا؟

ما فرهنگمون به آمریکایی ها نزدیکتره یا به ژاپنی ها؟

حالا چرا؟ 

از بس گفتیم مرگ بر آمریکا.

وقتی چیزیو نفی میکنی، بیشتر بهش فکر میکنی. یعنی اگه میخوای به ژاپنی ها نزدیکتر باشی، کافیه بگی مرگ بر ژاپن. 

یه نمونه دیگه؛

یه کاسه بزرگ لواشک های ترش و آلوجنگلی و قره قوروت دیدین با یه عالمه جوهرلیمو مخلوط میکنن روشم آب زرشک میریزن؟ الان چی شد؟ همون جوری که نوشته منو خوندین، بهش فکر هم کردینو دهنتون ترش شد. 

اسید معدتون ترشح شد. حالا هر روز اگه به این کاسه ی ترش فکر کنید، هرروز اسید معدتون ترشح میشه و آخرش زخم معده میشه.

وقتی چیزیو زیاد نفی کنی، یعنی زیاد بهش فکر کردی. چیزیو نفی نکنید، هدایتش کنید. 

یعنی به مشتری نگو فلان چیزو از فلان برند نخر (حتی اگه رقیبت باشه) چون اون دقیقا همون لحظه میره به همون فلان چیز فکر میکنه و فکر میکنه و در نهایت خرید میکنه. پس چیزیو نفی نکن، هدایتش کن. رقیب هاتو نفی نکن. گارد نداشته باش.


سه تا تکنیکِ خیلی مهم توی فروش و مذاکره حرفه ای داریم به نام

. (found, felt, feel) .

.

.


اگه آخر این تکنیک عبارت (باز نظر، نظرِ شماست) رو به کار ببرین که فبها

.

.

.


این تکنیک زمانی کاربرد داره که مشتری داره بهتون شکایت میکنه. ‏(feel#) یعنی درکت میکنم

‏(Felt#) یعنی قبلا درک شده یا اتفاق افتاده

‏(Found#) یعنی مشتری ها با ما کار میکنن چون. .

.

.

مثلا؛

 مشتری میگه قیمت هاتون بالاست، دوره هاتون گرونه، فلان محصولتون قیمتش بالاست، قطعاتتون گرونه و غیره. 

اول باید بگی: درکتون میکنم. (تکنیک feel) 

بعد باید بگی: اتفاقا ما یه نمایندگی هم تو شهر ِ شیراز گرفتیم، آقای امینی نمی دونم میشناسین یا نه، اونم همینو میگه. یه مشتری هم داشتیم از خرم آباد، اونم اتفاقا همش همینو میگه. (اینجا تکنیک felt رو به کار بردیم. مشتری باید اون مشتری قبلی که از قبل درک شده رو بشناسه، باید اسمشو بگین)


و درنهایت بگین: اونا هم میگن ولی دارن با ما کار میکنن، خوبم کار میکنن چون. چون مثلا برای اونا خدمات مهمه، چون گارانتی براشون مهمه و یا چون شرایط پرداخت براشون مهمه. 

باید از زاویه سوم شخص حرف زد نه از زاویه اول شخص. یعنی نباید بگین ما گرونیم چون ما فلان و فلان شرایط رو داریم. باید بگین بقیه هم همینو میگین اما دارن کار میکنن چون برای اونا خدمات و شرایط و کیفیت ها مهم بوده و غیره.

و در آخر میگین: البته قربان، باز نظر، نظرِ شماست. 

اینو یادمون باشه؛ ما داریم مذاکره می کنیم. ما با مذاکره ارتباط می گیریم. ما با مذاکره زندگیمون رو شکل میدیم. مذاکره ست که به روابط ما شکل میده. 

پس جروبحث، جهلِ میان طرفین ست.




بخش فروش حضوری؛ مشتری که وارد میشه، ما ٤٠ ثانیه فرصت داریم که تشخیص بدیم مشتری چه نوع تیپیه. 

اینجوری که یکم باهاشون حرف بزنیم. اگه بیشتر از سه کلمه جواب شمارو داد یا سبزه یا زرد. اگه کمتر قرمزه یا آبی

سبز ها: آدم های محتاطی هستن. باید حتما کالا رو لمس کنن. پس فروشگاه های تزئینی رو میبینید نوشتن لطفا دست نزنید؟ اینا مشتری های سبزشونو از دست میدن. 

سبزها اون دسته افرادی هستن که از دید بقیه مشتری نیستن. ولی اونا مشترین. چون محتاطن سخت تصمیم میگیرن و اون لحظه نمیتونن فکر کنن. باید بهشون فرصت داد، یه نشون داد (کاتالوگ) معرفی کرد و بعد رهاشون کرد. سبزها چون تصمیم گیری براشون سخته، باید در نقش یه مشاور راهنماییشون کرد.

.

.

.

زرد ها: خیلی حرف می زنند. باید همراهیشون کنید. حین همراهی چون خیلی حرف های بی ربط میزنن باید آوردشون تو خط. به نوعی با همراهی کردن میشه هدایتشون کرد. اگه جلوی مکالمشونو بگیرین، فرآیند فروش خیلی سخت میشه. زردها چون خیلی اجتماعی هستن، عاشق جمعیت زیادن و شلوغی. اینارو تیمی هدایت کنید سریع جواب میده. با اینا بحث و گپ تیمی بذارین، بازی های تیمی بذارین. بازم چون اجتماعین، از بی توجهی متنفرن. تیمی که هدایتشون می کنید، نقل جمع باشه. باید حواستون باشه اینا زود لوووو باتری میشن. باید سریع بیارینشون تو خط.

.

.

.

آبی ها: افرادین که عاشق مطالعه هستن. به اینا توی فروش باید خیلی دیتا بدین. افرادین که #چهارچوب دارن خیلی نباید باهاشون بی ربط حرف زد. یعنی زرد بیفته با آبی بیچاره ست. .

.

.

قرمزها: یه سری مشتری هارو دیدین به راحتی انتقاد میکنن؟ خیلی راحت حرفشونو میزنن؟ میگن این چیه چه مدلشه من اصن اینو نمیخوام؟ اینارو باید بهشون گفت بله متوجه شدیم شما کالای خاص پسندین. بهترینتونو براشون رو کنید. اینا عاشق برند هستن. . 



 من مخالف فروش آنلاین نیستم. فقط مخالف منسوخ شدن فروشگاه های حضوری ام. باید بازار باشه، باید ویترین لمس بشه.


توی فروش یه مبحثی داریم با عنوان (retail therapy)

یعنی خرید درمانی. فروش و خرید کاملا مبحث روانشناسی داره.

خرید کردن حس خوبی میده. حال آدمو خوب میکنه. فروش و بازاریابی هم حس خوبی میده. دیدی وقتی یکیو متقاعد میکنی حس خوبی بهت دست میده؟ یا مثلا یه کاری میکنی که نفعش هم به خودت میرسه هم به مخاطبت، حس خیلی خوبی پیدا میکنی؟ فروش هم مثل خرید حس خوبی میده پس. حتی اون ویندو_شاپینگ یا به اصطلاح گشت زدن پشت ویترین مغازه های لاکچری هم کیف میده. دیدین یه سری از مغازه دارا همش ناله میکنن، غر میزنن میگن فلانی مشتری نبود؟ شنیدین میگن یه سریا میان همین جوری میچرخن مشتری نیستن؟ اینا مشتری نیستن، درست! اما بعدا مشتری میشن. اینا اومدن همین جوری گشت بزنن، درسته! اومدن حالشون خوب بشه. اینارو ابدا نادیده نگیرین. اینارو بیشتر بچسبین. چون اونایی که اومدن خرید که قصدشون واقعا خریده. اما اینا رفتار خوب شمارو یادشون میمونه، کالاهارو هم یادشون میمونه. میان خرید. فروش به هر مدل و هر صورتش نباید منسوخ بشه و چه بهتر که حضوری، تلفنی و آنلاین باشه. 

و اما درمورد دیجی کالا، من ابدا کینه و دشمنی ندارم باهاش. خصومت شخصی-عمومی دارم.


یه مثال ساده میزنم. قیمت (اصلی) یه کالا با مالیات و همه چیزش ٢٠ هزارتومانه. 

دیجی میاد قیمت رو ٤٠ هزارتومان میزنه. 

واسطه حضوری هم ٣٠ میزنه. 

درصورتی که قیمت اصلی ٢٠ تومانه. یه جورایی منظورم اینه که بازارو گرفته دستش و همه خوشحالن که داره خدمات میده در صورتی که داره پولشو میگیره. 

جشنواره هم بهانه ست. تمام اقلام توی جشنواره ها به تعداد یکی دوتاست که ته انبار مونده. 

من فقط مشکلم اینه که تا حد زیادی تو افزایش قیمت های بازار دست داره. 

دیدی میری خرید کنی، فروشنده ها میگن دیجی فلان قیمت گذاشته؟؟؟ ‍♀️


شاید براتون جالب اومد 

یه شب قبل اعدام در ایران 


خود اعدامی ها یه شب قبل اعدامشون میفهمن که میخوان اعدام بشن اما خانواده هاشون یه هفته قبل -خود اعدامی ها شب قبل اعدامو سوییت نایت میگن -یه روز قبل اعدام به سلول انفرادی منتقل میشن همراه با یه ملا چون یه سری احتمالات براشون هست ممکنه خودکشی کنن یا سکته کنن یا کسیو بکشن -حتی بودن کسایی که یهو موهاشون تو یه شب سفید شده -بعضی هاشون کنترلشونو از دست میدن و بلند میخندن یا خودشون به تعداد دفعات زیاد به دیوار میکوبن به خاطر همین حتما یه همدم کنارشونه و داخل سلول انفرادی هستن 

همدمی که کنارشونه اکثرا ملا هستن و همدم حتما باید با اعدامی صادق باشه و اونارو برای اعدام آماده کنه -در آخر اکثر اعدامی ها تسلیم اعدام میشن یعنی میپذیرن و باهاش کنار میان

-شب اعدام یه نخ سیگار به دلخواه به اعدامی ها داده میشه -اونا میتونن شب اعدام هر غذایی که دلشون بخواد سفارش بدن (این قانون بین المللیه) -یه روز قبل اونا میتونن با خانوادشون باشن -ن باردار اعدام نمیشوند تا زمانی که بچشون به دنیا بیاد و دو ساله بشه (این قانون توسط روانشناسا و با تلاش زیادشون تثبیت شده که کودک به آغوش مادرش تا دوسالگی احتیاج داره) -بیشتر اعدامی ها دو یا سه روز قبل اعدام خواب اعدامو میبینن

-اعدامی ها میتونن تصمیم بگیرن کجا دفن بشن اما استثناهایی هم وجود داره بعضی جرایم حتی اجازه نمیده خانواده و اقوام هم باشن -قبل اعدام ،اعدامی باید وصیت نامشو بنویسه

-قبل اعدام توسط یه دکتر کاملا معاینه میشن -این یکی خیلی ناراحتم کرد

اینکه اونا قبل اعدام خودشون باید غسل میت کنن با کافور -اعدام قبل طلوع آفتاب انجام میشه چون اعدامی به دیدن روز جدید امیدوار نباشه -در روز حکم یه سری افراد حضورشون اجباریه از جمله : یه دکتر،فرمانده نیرو انتظامی، رئیس زندان،هر دوتا وکیل، هر دو خانواده، منشی دادگاه برای قرائت حکم، یه ملا

-وقتی اعدامی اعدام رو راحت بپذیره راحت هم جون میده اما اگه قبول نکنه گفته شده خیلی هاشون حتی پنج دقیقه بالای دار دست و پا میزدن -بیشتر اونا تو قبرستان مسلمین دفن میشن 

در آخر نظر من: یه فرقی باید بین قاتل و جانی باشه 



مذاکره، پر کردن سطل آب نیست. 

مثل آتیش روشن کردنه. 

نمیشه یه دفعه همه اطلاعات رو ریخت.

دیدین آتیش که اول گُر میگیره یه تنه درخت رو بندازین روش، خاموش میشه.

تو مذاکره یه تِک حرف بزنی، طرف خسته میشه. بدش میاد. باید نسبت به دردش حرف بزنی.

مشتری تا درد نکشه، راهکار ازت نمیخواد.

کنار این دیدگاه یه تکنیک هست به اسم چه باک. یعنی شما تو مذاکره نباید ترس از دست دادن مشتری رو داشته باشی. همیشه باید یه جایگزینی داشت. وگرنه تبدیل میشی به یه آدمی که یا بولوفینگ میکنه یا اون ترس رو تو وجودش داره. 

مثلا: مشتری با ما تماس میگیره یا حضوری رجوع میکنه یا شبکه های مجازی مارو دیده یا در نهایت از طریق بازاریابی_دهان_به_دهان مطلع شده. 

زمانی که میخواد با ما ارتباط بگیره، سوال میکنه. در کمال صداقت بدون اغراق در مورد کالا یا خدمات توضیح میدیم. اگه فقط یک درصد اغراق بشه یا دروغ بگین، بعدا تاثیر منفیشو روی بیزینستون حتما می بینید. پس اگه کالا یا خدماتتون نقص داشت که همه ی برندها حتما دارن، دروغ نمیگین و بعد از شنیدن نقص کالا یا خدماتتون از دهان مشتری، جایگزینتون رو، رو می کنید. خیلی راحت، خرید و فروش انجام میشه.


داستان سرایی در فروش:


بیاییم یه منطقی رو برای خودمون جا بندازیم و همچنین یه ذره انعطاف پذیرتر رفتار کنیم. 

مهم نیست ما کجاییم و با کی داریم حرف می زنیم. مهم فقطِ فقط اینه که چی میگیم. 

پس دوستان؛

اون گارد رو بذاریم کنار و در اصل مهم نیست گوینده کیه، مهم اینه حرفش چیه.

داستان_سرایی در فروش میتونه تجربه ی شما در خصوص (یه برند، یا یه محصول، یا یه فروشنده و یا یه مشتری) باشه. اما باید حتما یه داستانی باشه. باید یه داستانی برای گفتن داشته باشین.

اما اما اما نحوه ی انتقال و یا همون روایت کردنش خیلی مهمه. 

داستان سرایی تو همه ی حوزه ها کاربرد داره. تو فروش، تو برند، تو بازاریابی، تو گردشگری و . (به شدت پیشنهاد میکنم ازش تو همه ی حوزه ها استفاده کنید)

.

داستان سرایی بازآفرینیِ تجربیات، رویاها و رویدادهاست. داستانی موفقه که مشتری حین شنیدنش احساس کنه که همچین چیزی براش رخ داده. مثلا شما وقتی از بوی سیب زمینی سرخ کرده و سس کچاپ تعریف میکنی، مشتری کاملا درگیر میشه و درکش میکنه. 

داستان‎سرایی می‎تونه به کسب و کار شور و ذوق ببخشه. همون جوری که ما افراد پر شور و پر ذوق رو دوست داریم، سازمان‎های شورانگیز  هم برای مشتریان، جذاب‎تر هستن. .

ساختن تصویر در ذهن مشتری که منجر به افزایش فروش بشه به سادگی گذشته نیست. همه می‎تونن محصول تولید کنن، همه می‎تونن یه صفحه اینستاگرام با تعداد زیادی فالور داشته باشن و خیلی‎ها می‎تونن کپی اون چیزی که شما ارائه میکنین رو ارائه کنن. اما همه نمی‎تونن (یک تصویر زیبای پایدار در ذهن مشتریان) ایجاد کنن. چون هر کسی مهارت و دانش داستان‎سرایی در کسب و کارو نداره.


امیدوارم براتون مفید بشه


از نظر من بازاریابی شیرین ترین شغل دنیاست ، و شیرین ترین مبحثش استان شناسی ایرانه. 

یعنی مهم ترین بخشش هم همینه که مخاطبتو از قبل بشناسی. شناختت مساوی میشه با فروش ١٠٠ درصد. 

ممکنه یه کالا توی شیراز بگیره توی بوشهر نه، درستش اینه که شما رفتار با هر شهری رو بدونی.

می بخشید که ترک زبان ها جزو سه اولویت اول هستن 

اصفهان : 

اصفهانی رو به هیچ عنوان خسیس نبینید مقتصد ببینید،موقعی که دارین بازاریابی میکنید خیلی چونه میزنن براشون کاملا وقت بذارین اگه تلفنی بازاریابی میکنید با صبر گوش بدین تاییدشون کنید ، اگه حضوریه نه ساعت نگاه کنید نه کار دیگه ای کنید. اصفهانی ها کالای درجه یک رو فقط خریدارن . تسویه رو همون اول انجام بدین

تبریز: 

تبریزی ها خیلی به اصالت اهمیت میدن، یعنی زمانی که دارین بازاریابی میکنید اینجوری تبلیغ کنید: ما این کالارو مدتهاست که داریم میفروشیم. روی مدت ها و چندین سال تاکید کنید، فروش انجام میشه

لرستان: 

ما دونوع لر داریم ، هفت لنگ و چهارلنگ. هفت لنگ ها بسیار مغرور و پیچیدن که تعصبشون یه خورده کارو سخت میکنه، تو رفتار خیلی باید محافظه کارتر بود، چهارلنگ ها هم خیلی مهربان و ساده ان، خیلییییی زیاد که اصلا نمیخواد بازاریابی کنید باید خیلی صبور باشین و بهشون توضیح بدین، ممکنه هی بپرسن این شیه؟ اما تو برخورد اول عاشقشون میشین

مشهد: 

این استان کلا با کالای گرون مشکل داره، قیمت کارو ببرید بالا ، درصد تخفیف رو بالاتر. 

یه مثال جالب بزنم 

مثلا عروسی مشهدی ها یه مدل غذاست ولی سه مدل نوشابه دو مدل سالاد و دسر 

این نشون میده خیلی به اشانتیون اهمیت میدن

مزایا بدین خرید انجام میشه

کردستان :

مردم این استانو با باورهای کهنشون تکریم کنید، یعنی چی، یعنی خیلی منتقدن و رک. جایی از کالارو ایراد گرفتن کاغذ دربیارین جلوشون بهشون بگین گوشم با شماست ایرادارو بگین رفع کنیم 

ازانتقادات مردم این استان ناراحت نشین دلیلش خوردن گوشت زیاد و کوهستانی بودن اونجاست 

اینا جونشونو براتون میدن

شمالی ها: 

شمالی ها به ظاهر خیلی اهمیت میدن، اگه دقت کرده باشین خیلی به تیپو قیافشونو شیکی میرسن، 

میخواین بازاریابی کنید از شکیل بودن کالا و ظاهر مردم پسندش تعریف کنید تاکید کنید مردم از این کالا خیلی تعریف میکنن مردم اینجوری میگن مردم اونجوری میگن

جنوب ایران: 

با مردم این استان خونگرم تر ازخودشون باشین



هدف از استراتژی داشتن در تولید محتوا

ما برای اینکه هم سئو خوب هم فروش منسجم و پیوسته داشته باشیم باید یک رویکرد و یک استراتژی رو دنبال کنیم. در واقع مهم ترین فاکتور سئو، تولید محتواست. پس باید استراتژی خاصی داشته باشیم.

بهترین نوع استراتژی تولید محتوا 

و بهترین استراتژی تولید محتوا اونیه که سوالات کاربران رو شناسایی کنه، عنوان جذابی بنویسه و مسائل رو مطرح کنه و پاسخ سوالات رو بده. 

تمایز بین سئو کارها در تولید محتوا 

تمایز بین سئوکارهای معمولی و حرفه ای، در منظم بودن و چهارچوب خاصی رو دنبال کردن است. 

چه جوری استراتژی تولید محتوا رو طراحی کنیم؟

قدم اول، میایم نیازهای کاربران رو شناسایی میکنیم. چه جوری؟ کاربران میان نیازهای خودشونو در گوگل سرچ میکنن و به دنبال برطرف کننده ی اون نیازها میگردن. ما بعد از شناسایی نیازهای کاربران، اقدام به تولید محتوایی میکنیم که کاربران نیاز دارن و در محتواها پاسخ سوالاتشونو میگیرند. 

چه جوری نیازهای کاربران رو شناسایی کنیم؟ 

نیازهای کاربران همون دغدغه هاییه که مداوما در اینترنت سرچ میکنن که در آخر میشه بازار هدف ما. حالا سوال اینجاست که اونا چه جوری این دغدغه هارو در اینترنت مطرح میکنن؟ ما با شناسایی زبان مشتریانمون میتونیم کلمات پربازدید رو شناسایی کنیم. یعنی ببینیم با چه واژه هایی به دنبال سوالات خودشونو میگردن. این موضوع میشه کلمات کلیدی در سئو و عنوان محتواهای ما. 

پیدا کردن کلید واژه های پربازید

یه سری ابزار و اپلیکیشن وجود داره و از طریق LSI هم میتونید پیشنهاد هایی که خود گوگل در انتهای صفحه میده رو بردارین. 

طراحی استراتژی تولید محتوا 

استراتژی کلیدواژه: گام اول پیدا کردن کلید واژه هاست. کلید واژه هایی که در ابتدا نیاز و دغدغه های کاربرهاست و در انتها بازار هدف ما. 

استراتژی عنوان: گام بعدی نوشتن عنوان جذاب و تاثیرگذاریه که از کلیدواژه ها استفاده شده باشه و هم سوالی باشه. سوال هامعمولا کاربران رو تحریک میکنن تا محتوای مطلب رو بخونن. حتی گاها ادامه ی مقاله سوالات دیگری هم لینک شده به صفحات دیگر که ناخوداگاه کاربر چندین صفحه رو میخونه.

استراتژی نقشه: گام بعدی ریختن نقشه برای تولید محتواست که شامل یک لیست از نیازهاست و تیک زدن مهم ترین ها و شروع به نوشتن از اولویت هاست. طوری که کاربر در پاراگراف اول کاملا جذب شود تا در انتها ادامه دهد.

استراتژی زمان بندی: گام بعدی نشر کردن و تحویل دادن منظم محتوا به گوگل است. در یک ساعت دقیق محتوا نشر کنید.

استراتژی مناسبتی: یه استراتژی حرفه ایه که بر اساس هشتگ های پربازدیده و مناسبت هاست. که یه نوع ضعف هم داره  که بعد از گذشت مناسبت فراموش میشه. اما یه تایم کوتاه مدتی ترافیک داره که حتی باعث نشان دادن سایت شما به گوگل و کاربران میشه.

پنج استراتژی قدیمی تولید محتوای منسوخ شده 

١) استراتژی ترجمه با استفاده از ربات 

٢) استراتژی کپی چندین صفحه در سایت

٣) استراتژی محتوای یونیک ولی کوتاه

٤)استراتژی یونیک سازی مطالب مهم در ابتدای سطرها و کپی کردن سطرهای ضعیف تر

٥)استراتژی ایجاد محتوای انبوه توسط ربات

چهار استراتژی جدید تولید محتوا که نتایج خوبی هم داشته است.

١) تولید محتوا توسط صاحب شرکت به دلیل اطلاع از دغدغه های کاربران

٢) تولید محتوا با نگارش و ترجمه موثر 

٣) تولید محتوا توسط مولفان و تیم تولید محتوا 

٤) تولید محتوا با کیفیت ولی با ایندکس کم


تولید محتوا چیست؟

تولید محتوا در حقیقت ایجاد و انتقال پیام و محتوای مناسب برای مخاطبان هدف در وبسایت و شبکه های مجازیه.

هدف از تولید محتوای خود را مشخص کنید.

اولین قدم برای تولید محتوا، داشتن ایده است. ایده چه جوری تولید میشه؟ وقتی دارین تولید محتوا می کنید باید ایده داشته باشین. ایده هم همون هدفه. یعنی در واقع باید ایتدای تولید محتوا هدفتونو مشخص کنید.

اهمیت تولید محتوا در بالا بردن رتبه سایت در گوگل 

مسئله تولید محتوا انقدر مهمه که سال ٢٠١٧ یکی از مدیران ارشد گوگل اعلام کرد که : بهترین روش سئو تولید محتوای با کیفیتیه که در اینترنت پخش شود.

نویسنده تولید محتوا 

باید شخصی باشه که درک کاملی از انتظارات و جایگاه شما در کسب و کار داشته باشه. مثلا موضوعات کاری شرکت  شمارو به خوبی بشناسه و درک کنه.

سوالات مهم در راستای درک نویسنده تولید محتوا از شرکت مربوطه

نویسنده تولید محتوا باید دسته سوالات زیر رو به خوبی درک کنه.

چه جوری این فضای کسب و کار سبب درآمد میشه؟ 

چه طرح هایی از شرکت وجود داره که ممنوعه و نباید مطرح بشه؟

چه قوانینی برای شرکت وجود داره؟

چه مخاطبانی جذب میشوند؟

و


ما آدما، دو گونه ایم. 

اونایی که رزومه قوی میسازن تا زندگی بهتری داشته باشن. 

اونایی که زندگی میکنن تا فقط رزومه بسازن.

اهمیت رزومه:

-رزومه یه وسیله منحصر به فردِ بازاریابی است. -رزومه مثه یه عکس فوریه که در کمترین زمان، شمارو به کارفرما معرفی میکنه. -شما نمیدونین که کارفرما چقدر مشتاقه که رزومه ی شمارو بخونه. -رزومه خودش یه منبع موثقی از اطلاعات شغلیه. -رزومه انعکاسِ نیاز ارزیابی کنندگان است.

اکثر ماها فکر می کنیم رزومه نویسی کاری ساده و جزئیه. اما به شدت باید روش فکر و دقت بشه.

 بدون دیزاین، بدون قاب، بدون لگو و بدون تگ کردن خودم، رزومه هم باید ساده باشه اما حرفه ای

رزومه انواع مختلفی داره. باید این قابلیتو داشته باشیم تا تو موقعیت های متفاوت، رزومه های مختلفی بنویسیم. پس ما یه نوع رزومه نداریم.

پرزنت کردن خود 

حتما دیدین یه سریا تخصص کمتری نسبت به شما دارن اما درآمد بیشتر و موقعیت کاری بهتر. اینا یه سری هاشون پارتی داشتن قبول. اما یه سری هاشون که پارتی نداشتن، بلد بودن خودشون رو پرزنت کنن. 

یه سری ها هم هستن دیدین حتما سوابق تحصیلی خیلی قوی دارن اما نتونستن خوب وارد بازار کار بشن. اینا مهارت کاریابی و پرزنت کردن خودشونو ندارن. متاسفانه دلیلش یه مقدار خود شخصه، یه مقدار جامعه، مقدار زیادی هم مدارس و دانشگاه هاست که آموزشی در این حوزه ارائه نمی کنن.

ساده نویسی:

دیدین یه سری کتاب هارو راحت میخونین؟ یا یه سری مطالب بیشتر به دلتون میشینه؟ دیدین آدمهای ساده رو بیشتر دوست دارین؟ دیدین یه سری مطالب توی کتاب ها و سایت ها که از کلمات و قالب های پیچیده استفاده میکنن رو به اواسطش نرسیده رها می کنید؟ 

پس برای رزومه از ساده نویسی استفاده کنید. تاثیرش هم بیشتره

فونت:

اگه رزومه با قالب (PDF) میفرستین فونت فارسی (B Nazanin) و فونت انگلیسی (Time New Roman) انتخاب کنید با سایز ١٠ یا ١٢.

تاکید: 

همیشه کیفیت مهم تر از کمیته. پس از جملات کوتاه استفاده کنید. و یه سوابق تحصیلی و پژوهشی خودتونو بولد کنید یا پرنگتر

شخصی سازی رزومه:

بیشترین اشتباهاتی که کارجویان میکنن اینه که یه رزومه رو برای همه شرکت ها میفرستن. قبل از ارسال رزومه، تحقیق کنید ببینید دقیقا چه پوزیشنی و چه توانایی هایی رو میخوان. بعد رزومه بنویسید.

ذکر مهارت ها:

قبل از رزومه نویسی، حتما یه جا تمام مهارت ها و سوابق تحصیلی و شغلی خودتونو بنویسید. بعد تو تمام رزومه هایی که می نویسید، متناسبا جای دهید

استفاده از اعداد:

کارفرمایان به شدت علاقه دارن به اعدادی که شما تو رزومه استفاده می کنید. براشون خیلی مهمه. پس اگه مهارت ها و سوابق کاری و تحصیلی خودتونو می نویسین، حتما تعداد سال و درصد آشنایی رو درج کنید.

پرهیز از اطلاعات غیر ضروری:

دیدین سندهارو اطلاعات شخصی ندارن و فقط حول محور همون ملک میچرخن.  رزومه در واقع یه سنده. یه سندِ حرفه ای. پس از نوشتن علایق شخصی و خوانوادگی دوری کنید

اولویت بندی:

اول تجربه های کاری خودتونو ذکر کنید و بعد تجربه های تحصیلی. و شروع کنید از تجربه های آخری برید به اول.

لینک پروفایل (linkedIn):

کارفرمایان یا بخش منابع انسانی حتما حتما پروفایل های شمارو بررسی میکنن. چه بهتر داشتن پروفایل کاری حرفه ای.

غلط املایی:

از دوردست ها تا زمان حال، داشتن غلط املایی نشونه ی ضعف در سواد بوده. پس تا حد امکان ویرایش شود

امضا و نشان  شخصی:

همیشه و همه جا اسم خودتونو درج کنید. کنار امضا، انتهای ایمیل، کنار اثر انگشت، نام پروفایل، و حتی اسم فایل رزومه (PDF)


روز‌های تعطیل، روز‌های مناسبی برای پست کردن نیستن. چون مخاطبان مشغول کار‌های خودشون یا استراحت و خوش‌گذرونی هستن.

بهترین زمان (در اکثر شبکه‌ها) در طول هفته، زمان استراحت و ناهاره.

بهترین زمان پست گذاشتن تو اکثر شبکه های اجتماعی، چهارشنبه ها و پنجشنبه هاست. 

اما لینکدین چهارشنبه ها 

و توئیتر جمعه ها. (برخلاف شبکه های اجتماعی دیگه)


در بهترین ساعات پست خودتون رو نشر کنید.

البته این آمار کلیه و برای کسب و کارها متفاوته. 

اینستاگرام 

اینستاگرام پرکاربرد‌ترین شبکه‌ی اجتماعی در ایرانه. چون کاربرا بیشتر این شبکه رو از گوشی چک میکنن تو اولین فرصتی که پیدا کنن اینستاگرامشونو چک میکنن. 

مشکل اینستاگرام (مثل فیسبوک) الگوریتمشه که نمیذاره پست شما خیلی راحت به دست مخاطب برسه. البته تو گذشته راحت تر بود اما به مرور زمان سختر و سختر میشه. 

پس باید به بهترین شکل و تو بهترین زمان پست کنیم تا محتوای ما به خوبی دیده بشه. بهترین زمان ۸ الی ۱۰ صبح و ۷ الی ۱۲ شب است.

تلگرام 

به دلیل اینکه تلگرام در کنار گروه‌ها و کانال‌ها، یه پیام رسان هم هست، مخاطبان زیادی استفاده میکنن. اما بدترین زمان ارسال محتوا ۹ الی ۱۱ صبح و ۱ الی ۵ شب. بهترین زمان ۱۲ الی ۴ بعد از ظهر و ۷ الی ۱۰ شب.

فیسبوک

در دنیا فیسبوک شبکه‌ی خیلی خوبی  برای صاحبان کسب‌و‌کار‌ه ولی تو ایران به دلایل مختلفی محبوبیتشو از دست داده. بهترین زمان پست کردن در فیسبوک  ۱۰ الی ۱۲ صبح و ۹ الی ۱۲ شب است.

توییتر

وقتی تو هر دقیقه ۳۵۰۰۰۰ توییت ارسال میشه، توییت شما سوزنی بین کوهی از کاهه. ولی با این حال برای برند‌و کسب‌و‌کار بهترین گزینه پاسخگویی به مشتریه. پاسخگویی به #مشتری از طریق توئیتر خیلی مهمه. خیلی از مخاطبا در صورت نگرفتن پاسخ سریع از توئیتر دور اون برند رو خط می‌کشن. پس حواستون به توئیترتون باشه. بهترین زمان پست کردن در ایران ۸ الی ۱۰ و نیم صبح و ۷ و نیم الی ۱۱ شبه.

.

لینکدین

لینکدین  یه شبکه‌ی کاریه و تو اکثر دنیا در زمان کار استفاده میشه. ولی تو ایران مخاطبان اکثرا ۶:۳۰ الی ۹:۳۰  صبح و ۷ الی ۹ شب استفاده میکنن. اکثرا ارتباط مسقیمی با مشتری نیست اما جای مناسبیه برای گرفتن اطلاعات و کارمند جدید.

.

پینترست

پینترست مثل تلویزیونه که قبل و بعد از یک روز کاری میتونید تو اون بچرخید و لذت ببرین. پس بهترین زمان ۸ الی ۱۲ صبح و ۴ الی ۷ شب است.


۱- درخواست رفع بلاک هنگام مشاهده پیغام Action Blocked

 زمانی که پیغام (Action Blocked) رو دریافت میکنین، گزینه (Tell Us) رو فشار بدین. بعد از اینکه دکمه (Tell Us) رو فشار دادین، ایستاگرام (به احتمال زیاد از طریق آدرس ایمیل) از شما میخواد اطلاعاتی امنیتی را تکمیل کنین و بعد درخواست میکنه که عکس خودتونو براش ارسال کنید تا مطمئن بشه شما یک آدم واقعی هستین نه ربات. بعد از ارسال عکس به اینستاگرام، اکانتتون بعد از چند روز دوباره فعال میشه.

۲- درخواست رفع بلاک از طریق بخش تنظیمات

از اینستاگرام به صفحه پروفایل اینستاگرامتون برید و وارد (setting) یا (option) بشید. یعنی همون چرخ دنده در گوشه سمت راست.  تو صفحه تنظیمات پایین برید و (Report a Problem) رو انتخاب کنید. شما می‌تونید مسائل مختلف رو به اینستاگرام گزارش بدین. از بین گزینه‌ها، مورد (Something isn’t Working) را انتخاب کنین. درخواستتون رو تایپ کنید و ارسال کنید.  یک نمونه متن: 

?Hi, I’ve noticed that my Instagram account has been suspended. I don’t know the reason for this blockage, but you should know that I’m a real person. Would you please recheck my suspension

۳-  پر کردن فرم وب‌سایت اینستاگرام 

به سایت اینستاگرام مراجعه کنید و فرم گزارش اکانت هک شده رو تکمیل کنید. شما با این کار به اینستاگرام گزارش میدین که حساب شما هک شده و شخص دیگه ای استفاده میکنه. اینستاگرام بعد از بررسی اینکه شما صاحب واقعی حساب هستین، صفحه شما را از بلاک خارج میکنه.

4- بیو اینستاگرام خودتونو  ویرایش کنید.

5- اینستاگرامو از روی گوشی پاک کنید و دوباره نصب کنید. قبلش حتما اطلاعاتتونو بک آپ بگیرین.

6- مطمئن‌ترین راه برای رفع بلاک: کمی صبر داشته باشین تا اینستاگرام خودش بلاکی شما رو از بین ببره.


۱- در اینستاگرام پست داشته باشین.

ممکنه به تازگی اکانت خودتونو ایجاد کرده باشین. اگه پست و استوری شیر نکنید، اینستاگرام شمارو ربات درنظر میگیره و بلاک میکنه. حدامکان دو یا سه تا پست شیر کنید.

۲- به اکانت و پروفایلتون اطلاعات بدین.

اگه پروفایلتون عکس شخص و چهره واقعی خودتون نداشته باشه و بیوگرافی کوتاهی نداشته باشین، اینستاگرام اطلاعات شمارو ناقص تشخیص میده و ربات میشناسه و بلاک میکنه.

۳-  پست بی رویه ممنوع. 

 اینستاگرام اکانت هایی که بیش از اندازه پست میذارن رو به عنوان اسپمر (حسابی که اسپم می‌کند) می‌شناسه و ممکنه بلاک کنه. به طور منظم پست بذارین.

۴- بیش از حد لایک نکنید.

 بیشتر افراد در اینستاگرام پست ها رو لایک می‌کنن تا بیشتر توسط دیگران دیده بشن. اینستاگرام سریعا بلاک میکنه. شما تو یک ساعت حداکثر ۳۵۰ بار مجاز هستین که عکس‌ها و ویدئو‌های دیگران را لایک کنین. (طبق قوانین خود اینستاگرام)

۵- بیش از حد فالو نکنین.

فالوی بیش از حد یه فعالیت اسپمی توسط اینستا شناخته میشه و اینستاگرام شما رو  دقیقا یه ربات شناسایی میکنه. اینستاگرام سه تا سرعت برای فالو داره سرعت زیاد 26 فالو در ساعته. سرعت متوسط 20 فالو در ساعته. سرعت کم هم که زیر 20 تاست. پس تو یک ساعت بیشتر از ۲۰ نفر فالو نکنین

۶- عدم تکرار

اگه پست ها، اموجی‌ها و کامنت های شما بیش از حد تکراری باشنن، به محض اینکه  اینستاگرام متوجه این تکرار بشه، به سرعت شما رو بلاک میکنه.

۷- بیش از حد منشن نکنید.

اونایی که دنبال جذب فالور با روش منشن کردن سلبیریتی ها هستن، نکنید این کارو یا حداقل کم کنید. اون پیج های سلبیریتی ها خودش زیر ذره بین اینستاست، شما دیگه با مستقیما به اینستاگرام ابراز هویت نکنید که. ابدا منشن نکنید افرادی رو که به خصوص و به خصوص تو لیست فالورهاتون نیستن.

۸- از ربات‌های افزایش فالو و لایک خیلی به دقت استفاده کنید.

اینستاگرام به هیچ عنوان فعالیت ربات رو تایید نکرده، نمیکنه و نخواهد کرد. چون درآمد تبلیغات خود اینستاگرام رو کاهش میدن. مثلا فالو توسط ربات ها بین 15 تا 20 تا باشه.

9- استفاده بیش از حد هشتگ ممنوع 

اسفاده بیش از حد از هشتگ مثلا بیشتر از ده تا در یک پست، پست شمارو خیلی راحت به اسپم اینستا هدایت میکنه و در نهایت بلاک میشین. 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آپشن خودرو | دنیای آپشن رادیو جوان, Radiojavan, دانلود آهنگ ایرانی, آهنگ کره ای, موزیک خارجی آموزش گام به گام و مشاوره رایگان برای استخراج BTC Nora تعمیرات تخصصی اینورتر و درایو زیمنس siemens دانلود رایگان مقاله نمونه سوالات تستی اکسل همراه با جواب pdf استودیو ۷۳